به صورت کاملاً اتفاقی کاشف به عمل اومده که در این مدّت کاری، تاکنون تعداد زیادی ارباب رجوع به آبدارچی ما مراجعه و از ایشون شماره همراه ما رو خواسته و سوال کردن که آیا ما نومزد داریم یا نه، که ایشون شماره ندادن و چون عین دخترشونیم و عین پدرمونن! گفتن که نومزد نداریم
و جالب تر اینه که حتی یکی از این خواستگارها رو هم واسه ما نیومده بگه و این خبر به صورت اتفاقی از جرایدِ معتبر داخلی اداره! نشر شده! این آبدارچی ما، همچون یک پدر، ظاهراً روی ما غیرت دارن! خوب پدرِ من هدایت کن خواستگارها رو به مسیر صحیح! نپّرون خُ :))) مگه میخوای با ما ترشی بندازی؟
حالا بدتر از اون ، اینه که این همه که مراجعه کردن چرا دیگه نیومدن خُ؟! بنابراین یا اونها خروس نیّت نداشتن یا اخبار معتبر نبوده...
در هرصورت من که دیگه بی خیال ازدواج شدم، میخوان بیان،نمیخوان هم نیان، به جهندم! نه؟